اخم می کنم تا ببینی جدی شدم. چرا اینگونه سراغم می آیی؟ من به تمنای گریه ات نیستم، که تا سال ها، تا قرن ها، تا پایان تلخی، زیر این خاک سرد، قصد خفتن کرده ام. معرفتی مانده اگر یا سر سوزن قلقلکی از بهار گذشته، برای من، لبخند بزن ،لبخند !!
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|